قالب وبلاگ


بوم شناسی
بوم شناسی علم مطالعه روابط موجودات زنده با همدیگر و همچنین محیط آنهاست 
نويسندگان

يك تكه پوشش گياهي يا يك جامعه گياهي كه از گونه هايي با شكل رشد متفاوت،تشكيل شده است. مثلا يك علفزار ممكن است از علفهاي پاياي پراكنده، علف هاي ريزوم دار ويك ساله تشكيل شده باشد. هر يك از اينها يك نوع متفاوت از شكل حيات است و هر كدام از اين اشكال حيات ممكن است گونه هاي متعددي را در برگيرد. گونه هاي هر شكل حيات كه با هم در يك زيستگاه رشد مي كنند، به عنوان سینوسی يا یونین معرفي مي شوند. اينها يك هويت مستقل نسبت به بقيه جامعه دارند.به همين دليل آنها توسط برخي از محققان به عنوان واحد اساسي پوشش گياهي خصوصا در ارتباط با جانوران در نظر گرفته مي شوند.

 

    جوامع خيلي ساده مثل علفزارهاي يك ساله ممكن است فقط از يك سینوسی گياهي تشكيل شده باشد.جوامع پيچيده تر مثل جنگلها، ممكن است از 10 يا تعداد بيشتري سینوسی تشكيل شده باشند. در واقع مي توان هر يك از لايه هاي يك جنگل چند لايه اي مثل لايه ي درختي،درختچه اي،علفي و خزه اي را يك سینوسی در نظر گرفت. اما از يك ديدگاه كاربردي،فرد ممكن است بيش از يك نوع شكل حيات در هر لايه ي جنگل مثل در ختان خزاندار و هميشه سبز در لايه درختي يا ژئوفيتهاي يك ساله و همي كريپتوفيتها در يك لايه علفي تشخيص دهد.

    سینوسی ممكن است به كمك يك طبقه بندي از شكل حيات مثل سيستم مشهور رانکایر كه به يك كليد ترقي كرد و با مهارت بيشتر توسط النبرگ و مولر اصلاح شد،مشخص شود. البته ممكن است سینوسی با صراحت كمتري با رده هاي بالاتر (وسيع تر) شكل حيات شناسايي شود.

    مزاياي سینوسی كاملا واضح است: سینوسی به سادگي و حتي بدون آگاهي از نام گونه ها شناسايي مي شود. توضيحات مربوط به تجسم تركيبات سینوسی ها يك تصوير واضح از جوامع و يك ايده مشخص از شرايط زيستگاه آنها را فراهم مي كند. تركيبات سينوسي حتي در عرض محدوده هاي نواحي فلورستيكي متفاوت،مي تواند تعقيب شود و شناسايي روابط اكولوژيكي را ممكن مي سازد.  بنابراين،آن ها براي قياسهاي جهاني به طور مشابه وقتي اين تشكيلات وجوددارند، مفيد هستند.

در هر حال، اگرچه آن ها به عنوان واحدهاي اساسي براي تقسيم بندي پوششهاي گياهي مفيدبودند، فرد بايد به طور دلخواه واحدهاي اكولوژيكي و توپوگرافيكي تمام آن جوامعي كه از چندين سينوسي تشكيل شده اند مثل توده هاي (استاندهاي) جنگلي يا جوامع خارستان، جداكند. سینوسی ها بايد به عنوان زيرواحدهاي به صورت ساختاري قابل تعريف، در جامعه گياهي بحث شوند.  

                                                                                                                                                                                                                                


موضوعات مرتبط: اکولوژی، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب: مفهوم Synusia یا سینوسی, ] [ 11:2 ] [ حمیدرضا قاسمی ]


1.   تعادل غير واكنشي گونه اي: اين عمدتا براي جوامع پيشگام به كار مي رود جايي كه گونه ها به يك زيستگاهي كه داراي نيچ هاي خالي است، حمله مي كنند. برخي تركيبات گونه اي غير واكنشي در نظر گرفته مي شود.

2.   تعادل واكنشي گونه اي: اين براي جوامعي كه از گونه هاي واكنشي و غير واكنشي تشكيل شده است،به كار مي رود.اينجا گونه هاي واكنشي آنهايي هستند كه سازگاري نيچي(زيستخوان) مشابه دارند. مثل گونه هايي كه يك گروه اكولوژيكي را تشكيل مي دهند.

3.   تعادل گونه اي جورواجور(متنوع): اين به عنوان يك مرحله كه واكنش بين گونه اي به تركيبات معمر(Long-lived) منجرمي شود،شناخته مي شود.

4.   تعادل گونه اي تكاملي: اين مرحله،مرحله نهايي پيشرفت جامعه است. هنگامي رخ مي دهد كه اعضاء گونه ها به طور ژنتيكي با همديگر و محيط محلي خود سازگار شده است.

چهار مرحله تعادل ويلسون تفسير جالبي از مراحل توالي اوليه است كه از طريق پيچيدگي ساختاري و ميزان واكنشهاي رقابتي هنگام پيشرفت جامعه شناخته مي شوند. اين تفسير، فرايندهاي تكاملي گونه اي را همانطور كه در قالب جامعه و اكوسيستم ديده مي شود،فراهم مي كند. به نظر مي رسد براي اكولوژيستهاي گياهي مهمترين معيار پايداري جامعه تركيب گونه اي و ساختار جامعه است. اگر تركيب گونه اي يك جامعه در طول يك دوره ي چند دهه اي ثابت بماند،گويند جامعه در حال تعادل است. اين مفهوم پايداري نسبت به عقيده اكولوژيستهاي جمعيت خيلي قاطع ومحكم نيست. زيرا به نوسانات تراكم افراد يا تعداد گونه هاي تشكيل دهنده ي يك جامعه اجازه مي دهد. البته تغيير درتعداد گونه هاي تشكيل دهنده ي ساختار يك جامعه ممكن است يك جايگزيني در پيشرفت به سوي ناپايداري باشد. به نظر مي رسد تفسير پايداري جامعه در ارتباط با شكل حيات و ساختار ضروري باشد.آشكار است كه تغييرات ديده شده در ساختار(مثلا تغيير از جنگل بسته به جنگل باز ياWoodland  )بايد به عنوان يك ناپايداري تلقي شود، حتي اگرچه با تغيير در تركيب گونه اي همراه نباشد.اگرتغيير در ساختار، يك تغيير ساختاري برگشت پذير باشد(مثلا پس از طوفان)تغييرات ساختاري نه تنها به عنوان ناپايداري تلقي نمي شود بلكه مقاومت در برابر تغييرات( يعني پايداري) است. بنابراين،پايداري جامعه هنگامي كه يك مرحله از تعادل پويايي كه حد اقل بيش از چند دهه در جوامع خشك زي گياهي باقي بماند،به خوبي تفسير مي شود. پايداري با ساختار و تركيب گونه اي نسبتا ثابت در اين فاصله زماني(چند دهه)شناسايي مي شود. اين دو پارامتر(ساختار وتركيب گونه اي)قابل اندازه گيري هستند وپيش بيني در مورد پايداري مي تواند از تحليلهاي ساختاري يا مطالعات پويايي جمعيت در جوامع حاصل شود. تغييرات ساختاري وتركيبي خاص در يك جامعه  يك پديده عادي در پايداري جامعه است. اما طبيعت اين تغييرات بايد به گونه اي باشد كه شواهدي از نوسانات محض يا برگشت پذير ارائه كند تا تغييرات مداوم وبرگشت ناپذير. اگر مدركي به دومي دلالت كند(تغييرات برگشت ناپذير)، ممكن است جامعه صفات يا پايداري خود را از دست بدهد. (شكننده شود)


موضوعات مرتبط: اکولوژی، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب: چهار مرحله توالی از نظر ويلسون, ] [ 11:1 ] [ حمیدرضا قاسمی ]

نقشه هاي توپوگرافي وعكسهاي هوايي: نقشه برداري ميداني به كمك عكس هاي هوايي ونقشه هاي توپوگرافي انجام مي شود. در طول چند دهه ي گذشته نقشه برداري ميداني با پيشرفت هاي وسيع در عكسبرداري هوايي آسان تر شده است. متداولترين كمكهاي نقشه برداري كه در دسترس است در پايين توضيح داده شده است.

  1. نقشه هاي توپوگرافي: اينها بايد كم رنگ يا بي رنگ باشند وترجيحا مقياس آن ها بايد بزگتر از پوشش نهايي يا  Cite mapباشد.
  2. عكسهاي هوايي موزاييك: عكسهاي هوايي ويژه اي هستند كه با سر هم كردن قسمتهاي سالم مركزي چندين عكس هوايي حاصل مي شود. معايب اينها از دست رفتن وضوح تصاوير فتوگرافيك(عكس هاي هوايي) است. زيرا از چندين عكس هوايي حاصل مي شوند . در نهايت از قسمتهاي مركزي به هم وصله شده عكسبرداري مي شود.
  3. عكس هاي هوايي سياه وسفيد: اينها رايجترين استفاده از كمكهاي نقشه برداري است. مزاياي عمومي اينها، وضوح بيشتر و بنابراين شناسايي جزييات است.(در همان مقياس نسبت به 2) مزيت عمده ي اين عكسها احتمال استفاده جفتي آنها در استروسكوپي است.در اين حالت تصاوير به حالت سه بعدي ديده مي شوند. اين عكسها شناسايي تغييرات جزيي در توپوگرافي،ارتفاع نسبي درختان تحت شرايط خاص لايه بندي عمودي جنگلهاي باز رافراهم مي كنند. اگرتصاوير هوايي  در زير استروسكوپ ديده شوند،واضح تر شده وجزييات بيشتري ديده     مي شود.
  4. عكسهاي هوايي مادون قرمز: اينها عكسهاي سياه وسفيد ي هستند كه با فيلترهاي مادون قرمز گرفته مي شوند.اين فيلترها تصاوير واضح تري از حدهاي(مرزهاي) پوششهاي گياهي ويژه فراهم مي كنند. علاوه براين،آنها ممكن است شناسايي تغييرات ريز درون واحدي(پوشش گياهي) مثل تفاوتهاي فتولوژيكي،مرگ درختان و... را امكان پذير سازند. براي تمايز بيشتر، الگوي عكسهاي سياه وسفيد به يك طيف رنگي با كنتراست بالا تبديل مي شوند،خصوصا اگر عكسبرداري با يك اسكنر انجام شود.

5.     عكسهاي هوايي رنگي: اينها مزاياي بيشتري نسبت به 3و4 دارند. ارائه كردن آنها آسان است و اغلب با نقشه چيزها همخواني(توازن)دارند.عكسهاي رنگي كه همزمان با فيلترهاي گوناگون گرفته مي شوند،مفيدتر هستند.

هنگام نقشه برداري عكسهاي رنگي،از بررسي استروسكوپي وضوح وجزييات بيشتري نسبت به بررسي(ديدن)يك عكس منفرد حاصل مي شود. مزيت بزرگ در استفاده از عكسهاي هوايي براي نقشه برداري ابتدا در سادگي نسبي كشيدن مرزهاي بين واحدهاي گياهي وثانيا سادگي در حفظ يكساني يا توازن نسبي واحدها در عرض تمام سطح نقشه است.اين مرزها به خوبي مستقيما بر روي عكسهاي هوايي كشيده مي شود.

در اغلب موارد تهيه ي نقشه نهايي از عكسهاي هوايي نوع 3و4و5 مستلزم حذف حواشي تك تك عكسهاي هوايي(Scale-distortion)است.انتقال مرزهاي واحدهاي گياهي از عكسهاي هوايي به نقشه توپوگرافي به صورت دستي انجام مي شود. اين عمل مي تواند با تهيه يك نقشه توپوگرافي كه از قبل داراي Countur lineو Majer landmark هستند،صورت گيرد. سپس مقياس نقشه توپوگرافي بامقياس قسمتهاي مركزي عكسهاي هوايي تطبيق داده مي شود. مرز پوششهاي گياهي به همان نقشه توپوگرافي يا تلق شفافي كه بر روي نقشه توپوگرافي گذاشته شده و با خطوط طرح و راهنماهاي اصلي مطابقت دارد،منتقل مي شود. بخشهاي حاشيه اي كنار گذاشته مي شوند وخطوط مرزي نهايتا به عكس هوايي بعدي متصل مي شود واين عمل تكرار مي شود. يك مزيت اين روش داشتن يك تلق شفاف داراي خطوط طرح كه قبل از نقشه برداري ميداني آماده شده است،مي باشد. اين روش انتقال مرزهاي عكسهاي هوايي به نقشه هاي توپوگرافي كاريست كه مي تواند توسط هر طراح(نقشه كشي)ماهري انجام شود اما كار وقت گيري است. از اين نظر،عكسهاي هوايي موزاييك به خاطر نياز نداشتن به انتقال، ايده آل هستند. واحدهاي گياهي كه توسط تركيب گونه اي مشخص مي شوند معمولا در عكسهاي هوايي به وضوح ديده نمي شوند.زيرا ساختارهاي قابل مشاهده در عكسهاي هوايي عمدتا با گونه هاي چيره ومرحله نموي آنها مشخص مي شوند. در نواحي غني از گياه مثل بخش هايي از از نواحي گرمسيري،الگوي عكسهاي هوايي ممكن است فقط به اشكال حياتي غالب كه حاوي چندين گونه وفاقد گونه غالب است،مربوط شود. در هر مورد لازم است نقشه برداري از عكس هوايي را با كارهاي زياد مزرعه اي همراه كنيم تا يك در جه بندي(Calibration)از تغييرات مزرعه اي يا الگوهاي جوامع گياهي با الگوهاي ديده شده در عكسهاي هوايي به دست آيد. بدون كارهاي ميداني وچك كردن گروههاي فراوان، يك نقشه مشتق شده از عكس هوايي ممكن است بي ارزش باشد. اگر فرد فقط نقشه توپوگرافي دارد،براي نقشه برداري،يك جهت يابي دقيق در روي زمين ممكن است باعث برخي مشكلات شود.اين مشكلات مي تواند با پيمودن راهنماهاي ويژه نقشه با استفاده از ميخ هاي چوبي وپياده روي در امتداد خطوط راهنما و فواصل شناخته شده حل شود.  


موضوعات مرتبط: اکولوژی، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب: كمك هاي نقشه برداري ميداني , ] [ 10:59 ] [ حمیدرضا قاسمی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

کارشناس علوم گیاهی، کارشناس ارشد بوم شناسی گیاهی و دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهی دانشگاه اصفهان
آرشيو مطالب
مهر 1393
مرداد 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 بهمن 1392 دی 1392 مهر 1392 شهريور 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 فروردين 1391
امکانات سایت

   آی پی رایانه شما :

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 43
بازدید هفته : 264
بازدید ماه : 243
بازدید کل : 12925
تعداد مطالب : 141
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1